همون موقع ک تو دوم دبيرستان بودي و من دوم راهنمايي هم خيلي خوش گذشت فقط فرقش اين بود ک خوش گذشتنش کمتر بود چون :
1.سر کلاس هند3 رفتيم!!:))
2.وقتي داشتيم بر ميگشتيم خونه آفتاب شده بود و همه چي داشت آب مي شد!!!
من خيلي واستون خوشحال شدم:) بچه هاتون ب خانوم گرامي مي گفتن ک خانوم ما هم جزو دبيرستان حساب مي شيم پايه چهارم!!! از دوستات ک مي شناختمشون نرگس رو ديدم فقط نه نه حورا رو هم ديدم اما ي لحظه!!! خب خدا رو شکر!!ديني از اون درساييه ک بايد همون ک معلم مي خواد رو بگي نمي توني بسازي!!منم از اين شانسا ندارم فقط فرقم با تو اينه ک من اول ليستم و تو آخرش و هميشه شماره ليستم بين 5 و 6و 7 مي چرخيده!! خب فرقش اينه ک ما هميشه اول نمي مونيم اما هميشه دوره 23 مي مونيم!! آره ليز خوردني نيست!! عين پودر مي مونه اصن تو دست سفت نمي شه!! اما من داشتم سر مي خوردم!!!:دي در کنار در حياط!! و من تنهاي تنهاي تنها سوار سرويس شدم و خيلي هم در ترافيک نبودم و فهميدم راننده سرويسم چ قد خوبه ک دوباره برگشت ک منو ک تنها بودم(بقيه خودشون ب استقبال تعطيلي رفته بودن!) برگردونه!!!
آه و ما فردا ميدترم زبان ترمي داريم و من با پررويي تمام از خدا مي خوام ک فردا هم تعطيل شه!!:دي:)))