ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
من از همون اول سه شنبه هارو دوست داشتم!! بله خب منم جات بودم خيلي بيشتر از الآن سه شنبه هارو دوست داشم!!:)) فکر کنم اگه تا قبل از اين به عنوان شلوغ ترين کلاس مدرسه منتخب نشده بوديم ديگه امروز شديم!!!!!!!!! وقتي منتظر بوديم بازرس بياد(منتظرااااا تا 10 دقيقه ب 1 منتظر بوديم!!) ايينقد دست زديم و شعر خونديم و خنديديم ک همه قطع اميد کردن!! آخه يه سوالايي هم بعدش ک اومدن مي پرسيدن ک اگه يکي قبل و بعد ما رو مي ديد بي شک 2تا شاخ رو سرش سبز مي شدن! اينقد خااانووووم شديم!! آه.... فرفره هامون خراب شدن!! ما هم اونايي ک وا3 اونجا بودن مناسب بودن اما ب کار ما مي اومدن رو کنديم و هي هي باهاشون دوييديم و اوناهم چرخيدن و من امروز واقعا احساس خوشبختي کردم(هرچند ک امروز چهارشنبه بود!!:دي) اما دهه فجر کلا خوش مي گذره! اميدوارم ب تو هم!:)
پاسخ

ازوقتي يادم مياد سه شنبه ها ادبيات و زبان فارسي داشتيم البته بجز اول!!امسال خيلي خسته ايم سه شنبه ها:((يه بازرس اومده بود چقد مسخره بازي در آوردن!!!:|ولي خوبه ب شماهاخوش گذشته باشه!روز اول مهر سوم ما هم بازرس اومد تو کلاس ما فقط،تامدتها سوژه مون جور بود!!!:))))ديدي چ باروني اومد؟؟!!اشکال نداره مهم همون احساس خوشبختي کردنه!:)بالاخره دهه ي فجر به بالا هم رسيد و اونجا هم انقلاب شد!(منظورم اينه ک بالا هم پرچم زدن!)آره خيلي خوش ميگذرن اون ايام البته اينکه ب ما چيجوري ميگذره رو نميدونم!:دي اما ب ماهم کلا خوش ميگذره!:)